} } document.onmousedown=noRightClick
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پردههاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مىپیچید و چون اندوهگینى مىگریست ، و مىگفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمدهاى ؟ یا شیفتهام شدهاى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفتهام و بازگشتى در آن نیست . زندگانىات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
نوشته شده توسط: سینا
دوشنبه 04 تیر 16
امروز: 53 بازدید
دیروز: بازدید
فهرست
[خـانه]
[ RSS ]
[شناسنامه]
[پست الکترونیــک]
[ورود به بخش مدیریت]
پیوندهای روزانه
آشنایی با من
لوگوی خودم
اوقات شرعی
حضور و غیاب
یــــاهـو
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آوای آشنا
آرشیو
جستجوی وبلاگ من
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی متن یادداشتها و پیامها را بکاوید!
اشتراک
طراح قالب
تعداد 111435 بازدید